alma
راه بی پایان...
راه بی پایان...
یکشنبه 99/03/18
?یه جوون رو آورده بودند آقا شما باهاش صحبت کن:
دانشگاه شریف قبول شده میخواد بره طلبه بشه…
باهاش صحبت کن پشیمون بشه
خیلی محکم گفتن:دیگه شما خودتون میدونید،
ما ایشون رو میاریم؛ایشون شریف قبول شده میخواد بره طلبگی.
خوب آنها هم در قم طلبه زیاد دیده بودند…
همچین تازگی نداشت ولی خانواده خوبی بودند…
قرار گذاشتیم و اومدند.
ماهم اون موقع مستاجر بودیم در یک خانه ۶۰ متری…
آمدند و[خانه ی ما]یک اتاق داشت، طبیعتاً نشستن تو اتاق،اتاق هم کوچک بود
وقتی دو طرفش مقابل من نشستند
باتیر بارهای چشمهایشان …
خوب من هیچ حسن طلبگی رو نمیتونستم بگم،
آقا ایشان گفتش:میخوام طلبه بشم
گفتم:برای چی؟
گفت:آدم شم.
گفتم:غیرطلبه هم هست آدمه.
گفت:در طلبگی آدم شدن راحت تره.
گفتم:یه سختیهایی هم داره…
زیاد قال الصادق (علیه السلام)به گوشت می خوره،عادت می کنی،چه بسا طراوتش از بین بره...
گفت:می خوام به جامعه خدمت کنم.
گفتم:خدمت راه های مختلفی داره.
گفت:نه از راه طلبگی…
گفتم:تو بری پزشک یا مهندس بشی چقدر خوبه؟!!!
اون وقت میری برخی مباحث رو میگی که ما نمی تونیم بگیم…
ما که بگیم طبیعیه ولی اگه شما بگین یه اثر دیگه ای داره…
حالا هر کدام از این محسنات که من درباره طلبگی میگفتم و بقیش را نمی گفتم…
اگه بقیه اش رو می گفتم که باید می اومد
چون اون دو نفر که کنارش بودن خیلی محکم بودند و ما هم کسی نبود که کمکمون کنه باید نمیگفتیم(دیگه شوخی کردم)
هیچی آقا این گفت ما گفتیم
می فهمید من دارم طفره میرم…
می گفت:یعنی شما هیچ حسنی از طلبگی نداری بگی به ما؟!
گفتم:حالا حسن که دارد… اینجور نیست که بی حسن باشد
گفت:چیه حسنش؟؟
من عرض میکنم ما چون نمیخوام همتون بیاید طلبه بشید همون چیزهایی که برای اونها سانسور کردم برای شما هم سانسور میکنم…
نیاید و الا که معلومه کسی که طلبه بشه خدمتش به دین افراد خیلی بیشتره،
غیر طلبه هم تاثیر داره
ولی معلومه طیف تاثیرش اندازه یک متخصص در دین نیست.
من اتفاقاً خودم بنای جذب زیاد ندارم بالاخره ما هیچ حسنی نگفتیم و از زیر ش در رفتیم..
گفت:حالا یک حسنی هم بگو شما…نمیشه که اینجوری!!!
گفتم:بله حسن که داره…
آنها که دو طرفش بودند تا آنجا خوشحال بودند بعد اومدن بگن: ما با شما قرار گذاشتیم این شریف قبول شده میفهمی شریف!!!
گفت:یه حسن کوچک بگو
گفتم:ببین اگه طلبه نشی ممکنه سرباز امام زمان بشی،ممکنه نشی…
اگه طلبه بشی ممکنه سرباز حضرت بشی ممکن نشی…
گفت:فرقش چی شد؟
گفتم:فرقش اینه…اگه طلبه شدی این لباس رو تنت کردی… اسمش روته طلبه نشی اسمش هم روت نیست…
گفت:خوب من نتیجه گیری کردم
خیلی ممنون.
آنها هم گفتند:دیدی که حاج آقا یک ساعت برات حرف زد چیکار می کنی؟ گفت:خب من میرم طلبه میشم.
گفتن:چرا؟
گفتم:من میخوام اسمش روم باشه…
آخه من حاضرم برای اینکه اسم سرباز حضرت روم باشه جونمو بدم شغلم رو عوض نکنم
رفت طلبه شد الان هم معممه
اسمش می خوام باشه ولی
واقعا ممکن طلبه شم سرباز حضرت نشم…
، طلبه نشم هم ممکنه سرباز حضرت نشم ولی اینجا قطعاً اسمش روم هست. اسمش را عشق است زندگی را می خواهم ببازم پاش لباسش هست هویتش هست…
خاطره از آقای پناهیان
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید
حافظ