آرشیو برای: "خرداد 1400"

روشنی نیمه شب جمکران

▫️این روزها چقدر دلم هوای زیارت کرده. از آن زیارت‌ها که طعم سوهان بدهد. از همان زیارت‌ها که در صحن آیینه‌ات، جلا بگیریم و با دیدن ضریح نقره‌ای تو روحمان طلایی بشود. از همان زیارت‌ها که اذن جمکران بدهی و ما زیر باران اشک‌هایمان تا خود جمکران پیاده برویم.… بیشتر »

جغرافیای من...

من اگر قدرت تغییر ماجرای جغرافیا را داشتم، یا بال‌های قدرتمندی برای پرواز؛ همین لحظه داشتم وسط خیابان‌های دنج و زیبای پاریس، با حالی مطلوب، قدم می‌زدم، دست‌هام توی جیبم بود و نگاهم به سنگ‌فرش‌ها… شاید هم توی سفینه‌ای روی ماه نشسته‌بودم و داشتم… بیشتر »

کلم پیچ زندگی ات...

شخصی برای اولین بار یک کلم دید.  اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و … با خودش گفت : حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادو پیچش کردن …!  اما وقتی به تهش رسید و برگ‌ها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگ‌ها پنهان… بیشتر »

درخت هزار چهره

  مردی چهار پسر داشت؛ آنها را به ترتیب به سراغ درخت‌گلابی ای فرستاد که در فاصله‌ای دور از خانه شان روییده بود. پسر اول در زمستان دومی در بهار سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس… بیشتر »