عزای مادر عباس

◾علامه مامقانی می نویسد:
هنگامی که قاصد امام سجاد علیه السلام به مدینه آمد تا خبر واقعه کربلا را به مردم مدینه بدهد با حضرت ام البنین سلام الله علیها مواجه شد.

حضرت ام البنین فرمود: از حسین علیه السلام خبری بده!
(او از جواب دادن طفره رفت و) گفت: چهار پسرت (عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در کربلا شهید شدند!

حضرت ام البنین سلام الله علیها فرمود:
قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه عَلَيْهِ السَّلَام‏
رگهای دلم را بریدی! (من کی از فرزندان خودم پرسیدم؟)
فرزندانم و هرکس زیر آسمان کبود است، همه فدای حسین علیه السلام؛ از حسین به من خبر بده!?

و چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام را شنید صیحه ای کشید…

? علامه مامقانی در ادامه می نویسد:
و این علاقه شدید حضرت ام البنین نسبت به اباعبدالله الحسین علیه السلام، (علاقه مادر فرزندی نبود بلکه این علاقه) فقط به خاطر آن بود که حسین، امام او بود.

 

▪️ام البنین شدن سرمایه ای بزرگ میخواهد، مانند دانستن آداب حضور امام …

پس حقا که ادب زاییده ی توست!

ما را بیاموز ادبِ انتظار در برابر مولایی که همه هستی چشم به راه اوست.

 

 

?تنقیح المقال ج3 

 

Elteja

آرزوی مردن نکن...

▪️از آنها اصرار و از او انکار.
دعوتش کرده بودند به ضیافت شام.
شرط گذاشت که بحثی نباشد.
آخر مهمانی، یک نفر سخن آغاز کرد.
علامه گفت: شرطمان؟!
گفتند: فقط نفری یک حدیث! آن هم به نیت تبرک.
همه، عالمان سنی بودند و حافظان حدیث.
یکی یکی حدیث خواندند.
نوبت صاحب الغدیر بود.
علامه امینی فرمود: «شرطی دارم:
اقرار همه، بر درستی یا نادرستی حدیث».
قبول کردند.
گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده:
«مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً
به مرگ جاهلی مرده، هر که بمیرد و امام عصرش را نشناسد».
همه درستی حدیث را اقرار کردند.
گفت: «حالا شما و یک سوال!
می شناخت؟ یا نمی شناخت؟! فاطمه ی زهرا، امام زمانش را؟!
امام زمان فاطمه که بود؟!»
سرها پایین،
سایه ی سکوت، سنگین!
نه جوابی داشتند و نه گریزگاهی!
بگوییم امام زمانش را نمی شناخت؟!
حاشا که سرور زنان عالم به مرگ جاهلی از دنیا برود!
بگوییم امام زمانش ابوبکر بود؟!
همه جا نوشته اند فاطمه سلام الله علیها غضبناک بر او از دنیا رفت!
علمای نامی اهل سنت، عرق ریزان و خجالت زده، یکی یکی مجلس را ترک کردند.

?????????????

⚫خدا نکند مادری آه بکشد؛
خدا نکند دل مادری بشکند که اگر بشکند رنگ روزگار سیاه میشود؛
از آن روز که بین در و دیوار آه مادر، دامن دنیا را گرفت، همه چیز خراب شد؛
دیگر آب خوش از گلوی کسی پایین نرفت؛
دیگر دنیا جای زندگی نشد…
و نخواهد شد
تا تو بیایی‌!

 شهادت حضرت فاطمه زهرا ﴿س﴾ تسلیت باد.

#مادر_تو_جوانی_آرزوی_مردن_نکن


? دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا، ص31.

مرهم غم هایش...

▪️خیلی سخت است!
برای یک مرد غیور، خیلی سخت است در کوچه ای قدم بردارد که گوشواره ی همسرش زمین افتاده،
خیلی سخت است درِ خانه اش آتش بیاورند و نتواند دم بزند.
خیلی سخت است گهواره ی پسر نیامده اش کنج اتاق خاک بخورد،
خیلی سخت است کسی خدای غیرت باشد و دست هایش بسته باشد؛

مرهم غم های علی!
دوای این غیرت ترک خورده ی مولا، تنها و تنها آمدن توست. ✋

 

این الفاطمیون!

▪️از بچگی یادم دادند جاهای شلوغ،
باید چادر مادر را محکم تر گرفت تا گم نشد.

حضرت مادر!
این روزها که بازار دنیا، شلوغتر از همیشه شده،
باید چادرت را محکم‌تر از همیشه بگیرم.
این روزها که طوفان بلا، تن دنیا را می‌لرزاند
من دلم را به محبت شما گرم میکنم.
میدانم هرکس که تو را دوست دارد، زیر چادر محبتّت در امان خداست!

? سبْحَانَ مَنْ فَطَمَ بِفَاطِمَةَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّار…


?اقبال الاعمال ج1 ص337 (فرازی از دعاهای ماه رمضان)

Elteja

اثر آن سیلی....

?قسمتي از نجوای امیرمومنان علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه واله به هنگام دفن حضرت زهرا سلام الله علیها?

 

سلام بر تو، اى رسول خدا. 

سلام من و دخترت كه اكنون در جوار تو فرود آمده و چه زود به تو پيوست. 

 

اى رسول خدا، در فراق دختر برگزيده‌ات، شكيبايى من اندك شد و طاقت و توانم از دست رفت.

 

ولى مرا، كه اندوه بزرگ فراق شما را ديده‌ام و رنج مصيبت شما را چشيده‌ام، در این مصیبت نیز باید شكيبايى کنم.

من خود، پیکر شما را در قبر گذاردم و هنگامى كه سر بر سينه من داشتى، جان به جان آفرين تسليم نمودى. ((انا لله و انا اليه راجعون )).

 

آن وديعه‌ات؛ زهرا سلام‌الله‌علیها به‌تو بازگردانده شد و آن امانت به صاحبش رسيد. 

 

و اندوه مرا پايانى نيست. همه شب خواب به چشمم نرود تا آنگاه كه خداوند براى من سَرايى را كه تو در آن جاى گرفته‌اى، اختيار كند.

بزودى، دخترت تو را خبر دهد كه چگونه امتت گرد آمدند 

و همدستی کردند تا بر او ستم كنند. 

همه سرگذشت را از او بپرس و خبر حال ما را از او بخواه.

و همه ی اينها در حالی بود كه از مرگ تو ديرى نگذشته بود 

و تو از يادها نرفته بودى 

و عهد و پیمانت هنوز فراموش نشده بود. 

 

 

نهج البلاغه، کلام 193، ترجمه آیتی