زیر آب زن ...

بهش می گفتند «زیرآب زنِ کلاس»

، هردفعه زیرآب یکی را میزد و هرچقدرهم نامحسوس، همه مطمئن بودند کار کار خودش است، چون سابقه اش بدجور خراب شده بود.

استعداد زیادی نداشت وشاید بیشتر به این خاطر که تمام انرژی و وقتش را متمرکز روی رفتار بقیه کرده بود تاسوژه ای گیر بیاوردو زیرآب یکی رابزند یا کار یکی راخراب کند و برای خودش کِیف کند، از آن کِیف های کثیف. انگار روزهایی که زیرآب نمی زد، حالش خوب نبود، عادت کرده بود به این کار و این عادت، هر روز از بچه های کلاس دور ترش می کرد و در درس ها ضعیف تر میشد.

 

یک بار سرِ کلاس شیمی اجازه گرفت برود حیاط و آب بخورد، اما وقتی برگشت، زیادی کِیفش کوک بود و این برای همه ی ما ترسناک بود، هرکس داشت به کارهاو ضعف هایی که ممکن بود بروز داده باشد فکر میکرد.


طولی نکشیدکه از دفتر مدرسه مرا خواستند، انگار این بار قرعه به نام من بود، بااضطراب ازجا بلند شدم و درطول مسیر، به جوراب و ناخن و لباسم نگاه کردم تاببینم ایراد را از کجای من در آورده.

اجازه گرفتم و از در دفتر رفتم داخل، مدیر داشت بالبخند نگاهم میکرد، گفت بیا جلو، دستش روی دفتری بود که خیلی برام آشنا بود. یعنی این دفتر خاطرات من بود؟ آن جا چه کار میکرد؟ کار کارِ خودِ زیرآب زنش بود، زنگ تفریح آن را بدون اجازه از کیفم برداشته بود و مابین کلاس، آن را زیر لباسش گرفته و تحویل مدیر داده بود.

خلاصه مدیر سرش را پایین انداخت و آن را بازکرد و بالبخند و آرام، چندصفحه ای از آن را ورق زد، گفتم: «خانم اجازه! امروز اشتباهی توی کیفمان مانده، به خدا…» بدون اینکه نگاهم کند انگشت اشاره اش را به نشانه ی سکوت، روی لبش گذاشت که یعنی چیزی نگو خودم همه چیز را می دانم و به مطالعه ی شعرهای من ادامه داد.

 

بعد، آرام سرش را بالا گرفت و گفت:«چه خط و استعداد خوبی داری فلانی، چرا زودتر رو نکرده بودی!» و من شوکه بودم از این برخورد و کلی در دلم ذوق کردم. همان روز، مدیر مدرسه فراخوان مسابقه شعری را به من داد ومن به تشویق او شرکت کردم و ازقضا نفر اول هم شدم! بعد از آن ماجرا، هم رابطه ی من با مدیر و دفترمدرسه خوب شد، هم هرهفته و هرماه، جوایز مختلفی برنده می شدم و مقام های خوبی کسب میکردم و این را مدیون زیرآب زن معروف کلاسمان بودم.
اینجاست که باید گفت: «عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد.»

خلاصه که برای دیگران بد نخواهیم، خدا بیشتر بلندشان می کند! سعی بر تخریب رابطه ی آدم ها نکنیم، کائنات صمیمی ترشان می کند. خوب بخواهیم برای دیگران تا عزیز بمانیم و قابل احترام…

 

نرگس صرافیان

  • 5 stars
    Luna
    نظر از: Luna
    1399/06/26 @ 12:11:47 ب.ظ

    Luna [بازدید کننده]

    بسیار زیبا .

  • 5 stars
    پاسخ از: Alma
    1399/06/26 @ 02:30:30 ب.ظ

    Alma [عضو] 

    متشکرم رفیق

  • 5 stars
    نظر از: هورمند
    1399/06/23 @ 11:41:24 ق.ظ

    هورمند [عضو] 

    احسنت

  • 5 stars
    پاسخ از: Alma
    1399/06/23 @ 02:49:05 ب.ظ

    Alma [عضو] 

    ۳پا۳

  • 5 stars
    نظر از: نورالهدی
    1399/06/20 @ 02:18:07 ب.ظ

    نورالهدی [عضو] 

    بسیار خوب

  • 5 stars
    پاسخ از: Alma
    1399/06/20 @ 03:47:29 ب.ظ

    Alma [عضو] 

    متشکرم از نگاه گرمت دوست خوبم

  • 5 stars
    نظر از: سیــده الهام عزتی
    1399/06/20 @ 02:08:03 ب.ظ

    سیــده الهام عزتی [عضو] 

    خیلی قشنگ بود گلم
    ممنون از مطالب خوبت ❤

  • 5 stars
    پاسخ از: Alma
    1399/06/20 @ 03:48:48 ب.ظ

    Alma [عضو] 

    ممنونم از توجه و لطفت بانو جان.⁦(✯ᴗ✯)⁩

  • 5 stars
    نظر از: شمیم
    1399/06/20 @ 08:06:05 ق.ظ

    شمیم [عضو] 

    یدالله فوق ایدیهم…

    فکر کنم باید جایزه ها رو با زیرآب کلاس تقسیم می کردیدا

  • 5 stars
    پاسخ از: Alma
    1399/06/20 @ 10:15:52 ق.ظ

    Alma [عضو] 

    سلام دوست مهربانم.
    سپاس از لطف و توجه شما.
    مشکل اینجاست زیر آب زن ها بزرگ شدند و مشکلات بزرگتری رو ایجاد میکنند چرا که بد میخواهند برای دیگران

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
باستاره ها کمی بخند:)
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.