alma
راه بی پایان...
راه بی پایان...
بچه ها شب عاشورای ظهور از خیمه نزنین بیرون.
با یک شب تمنا مگه نمیشه ظهور رو جلو انداخت؟
از کی تاحالا خدای شما انقدر نامهربون شده؟
همیشه کنارگود بودیم
نرفتن امام حسین رو یاری کنن دیدی یه عده ای رفتن خوش بحالشون
یه عده ای امام علی رو تنها گذاشتن چه آدمای بدی خوش بحال کسایی که علی رو یاری کردن
این دفعه تو خودت وسط گودی
#ظهور را تمنا کنید?
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط Alma در 1399/02/28 ساعت 06:53:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1399/03/23 @ 12:00:23 ق.ظ
كوثر [عضو]
سلام عزیزم ان شاالله ما طلبه ها هرکدوممون برا اقا مثل عمه جانشان زینب باشیم و زینبی عمل کنیم
1399/03/23 @ 05:58:24 ق.ظ
Alma [عضو]
سلام .ان شاالله.ممنونم از حضور ونظرت
1399/03/01 @ 11:41:17 ب.ظ
طوباي محبت [عضو]
عالی بود.
ممنون الما جان
1399/03/02 @ 04:10:29 ق.ظ
Alma [عضو]
متشکر از حضورت التماس دعای فرج
1399/02/31 @ 11:08:13 ب.ظ
ترنم [عضو]
سلام دوست عزیز
وبلاگ زیبایی دارید
1399/03/01 @ 04:11:30 ق.ظ
Alma [عضو]
سلام نظر لطف شماست
1399/02/31 @ 04:40:24 ب.ظ
شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو]
عالی بود
وسط بودن در گود و درست عمل کردنه که ملاکه
وگرنه بیرون گود خیییلی ها حرفها زدند…
باید برای دیدن تو مهزیار شد
یعنی گذشت از همگان محض یارها…
1399/02/31 @ 05:37:35 ب.ظ
Alma [عضو]
بله درسته.شعر قشنگی بود.
ممنون از حضورتون
1399/02/28 @ 10:36:29 ب.ظ
پیچک [عضو]
اللهم عجل لولیک الفرج
ممنون که یادآوری میکنی چی باید خواست :)
1399/02/28 @ 10:40:09 ب.ظ
Alma [عضو]
متشکرم از لطف شما