شادی های پوشالی

▫️امام عسکری علیه السلام می فرمایند:

لَا يَزَالُ شِيعَتُنَا فِي حُزْنٍ حَتَّى يَظْهَرَ وَلَدِيَ الَّذِي بَشَّرَ بِهِ النَّبِيُّ- صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- أَنَّهُ يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً، كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.

شیعیان ما پیوسته در حزن و اندوه خواهند بود 

تا زمانی که فرزندم ظهور کند همانکه پیامبر صلی الله علیه و آله بشارت داده که 

زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد همانطور که از ظلم وجور آکنده شده باشد.

?الامامة و التبصرة، ص21.

? تا او نیاید شادی‌هایمان همه پوشالی است و خنده هایمان رنگ غم دارد!

▫️دست خودم نیست اگر غبطه میخورم؛
به قطره های آب وضویت،
که صورت و دست و پایت را بوسه می‌زنند؛
به دانه های تسبیحت،
که مدام نوازششان میکنی؛
به آسمان،
به ماه،
به خورشید، که تماشایت میکنند؛
دست خودم نیست
اگر آرزو دارم جای این‌ها باشم؛
دلتنگت هستم پدر!

 

@Elteja

توسل

❤ ۹۹/۹/۹ بهانه ای باشد برای توسل به دامان امام نهم، حضرت جواد الائمه علیه السلام، برای فرج مولای عزیزمان؛

سهم هر عاشق، ۹ بار ذکر شریف «یا جواد» به نیت تعجیل فرج.

#نشر_دهیم
#امام_جواد_علیه_السلام
@Elteja

آخرین تاریخ رند قرن

غصه ها را پشت گوشم می اندازم ، چونان طره ی گیسویی رها ،
و تسلیم دست ها …
من باید حالم خوب باشد ، باید شاد باشم ، باید بخندم ، باید آرام باشم …
هرگز این شب را ادامه نخواهم داد ،
و هرگز این ابرهای بارور را نخواهم بارید ،
فردا همه چیز ، جور دیگریست …
این منم ! کسی که غمی در دلش ، جسارتِ ماندن ندارد !
این منم ! کسی که اراده ای در باورش ، جرات شکستن ندارد !
آفتاب که زد ؛ از نو جوانه خواهم زد ،
شکفته خواهم شد ،
شکوفه خواهم داد …

 

#بماند به یادگار برای سالهای آتی

#نرگس صرافیان طوفان

چه کسی غم هجران امام را می کشد؟

▪️لحظه های آخر، نگاه معصومانه ات را دوخته بودی به سمت طوس؛
چشم به راهِ همان عزیزی که زهر فراقش، زمین‌گیرت کرده بود؛
منتظرِ همان غایبی که به شوق دیدنش، آواره بیابان شده بودی؛
مگر می شد رضایت دهی به ندیدن “رضا"یت ؟!
مگر منتظر، تا گمشده اش را نبیند آرام می گیرد؟!

 

? شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها تسلیت.

@Elteja

برف

برف هفت سالگی را بخاطر صدای پدر دوست داشتم پاشو ببین چه برفی اومده!

برف ده سالگی را بخاطر آدم برفی هایش،

برف چهارده سالگی را بخاطر اخبار و تعطیلی هایش،

برف هجده سالگی را درست یادم نیست درمیان افکار یخ زده بودم،

برف بیست سالگی قدم زدن های عاشقانه و رد پاهایم،

برف بیست و پنج سالگی به بعد فقط سرد بود و سرد بود و سرد…