alma
راه بی پایان...
راه بی پایان...
غصه ها را پشت گوشم می اندازم ، چونان طره ی گیسویی رها ،
و تسلیم دست ها …
من باید حالم خوب باشد ، باید شاد باشم ، باید بخندم ، باید آرام باشم …
هرگز این شب را ادامه نخواهم داد ،
و هرگز این ابرهای بارور را نخواهم بارید ،
فردا همه چیز ، جور دیگریست …
این منم ! کسی که غمی در دلش ، جسارتِ ماندن ندارد !
این منم ! کسی که اراده ای در باورش ، جرات شکستن ندارد !
آفتاب که زد ؛ از نو جوانه خواهم زد ،
شکفته خواهم شد ،
شکوفه خواهم داد …
#بماند به یادگار برای سالهای آتی
#نرگس صرافیان طوفان
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط Alma در 1399/09/09 ساعت 02:57:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1399/09/22 @ 10:31:42 ق.ظ
سربازی از تبار سادات [عضو]
زندگیتون پر از ارامش
1399/09/24 @ 10:09:34 ب.ظ
Alma [عضو]
خاطرتان آسوده،درپناه حضرت حق
متشکرم عزیزم
1399/09/19 @ 01:31:25 ب.ظ
Luna [بازدید کننده]
بسیار زیبا
1399/09/24 @ 10:10:40 ب.ظ
Alma [عضو]
متشکرم مهربانم
1399/09/12 @ 12:49:52 ب.ظ
یا کاشف الکروب [عضو]
با سلام و احترام سلامت باشید . در پناه حق. التماس دعا فرج و شهادت/
1399/09/17 @ 05:53:24 ب.ظ
Alma [عضو]
سلام دوست خوبم
ممنونم از لطفت
1399/09/11 @ 01:39:00 ب.ظ
سیــده الهام عزتی [عضو]
بسیار زیبا
همیشه بدرخشی عزیز
1399/09/17 @ 05:52:39 ب.ظ
Alma [عضو]
متشکرم از همراهیت مهربان