alma
راه بی پایان...
راه بی پایان...
سه شنبه 99/05/28
▫️رفت داخل اتاق،
همان اتاقی که همیشه محل قرار او بود با جبرئیل.
فرموده بود: کسی بر من وارد نشود؛
لحظه ای بعد اما نوه اش وارد اتاق شد.
او را روی زانوی خودش نشاند.
بوسید و نوازشش کرد.
از فرشته وحی شنید که:
او را شهید خواهند کرد، افرادی از امت تو.
در دستان جبرئیل، مشتی از خاک کربلا بود.
گفت: این، از قلتگاه اوست.
اشک های پیامبر صلی الله علیه وآله جاری شد.
جبرئیل گفت:
غمگین نباش! خدا انتقام او را خواهد گرفت، به دست قیام کننده ای از خاندان شما.
او نهمین فرزند است، از نسل حسین .
غیبتی دارد طولانی.
با اوست که خدا پیروز می کند، اسلام را و نابود می سازد کافران را.
?کفایة الاثر، ص187.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
1399/05/29 @ 11:17:55 ق.ظ
یا کاشف الکروب [عضو]
با سلام و احترام . خوب بود موفق باشید التماس دعا
1399/05/29 @ 11:32:23 ق.ظ
Alma [عضو]
سلام سپاس از نگاه و دعای شما دوست عزیز
1399/05/28 @ 06:29:34 ب.ظ
Alma [عضو]
ممنونم از توجه و حمایت شما دو عزیز
1399/05/28 @ 06:22:21 ب.ظ
samanyolu [بازدید کننده]
اللهم عجل لولیک الفرج
1399/05/28 @ 06:21:33 ب.ظ
hamid [بازدید کننده]
السلام علی الحسین
1399/05/28 @ 03:11:26 ب.ظ
هورمند [عضو]
متنتون رو دوست داشتم.
1399/05/28 @ 03:15:53 ب.ظ
Alma [عضو]
روایتی از رسول اکرم هستش.
ممنون از شما
1399/05/28 @ 02:50:43 ب.ظ
نردبانی تا بهشت [عضو]
قشگ بود
اللهم عجل لولیک الفرج
1399/05/28 @ 03:09:45 ب.ظ
Alma [عضو]
ممنونم عزیزم.(◍•ᴗ•◍)✧*。
1399/05/28 @ 12:12:19 ب.ظ
Luna [بازدید کننده]
عالی بود
1399/05/28 @ 12:44:59 ب.ظ
Alma [عضو]
متشکرم از لطف و محبت شما