alma
راه بی پایان...
راه بی پایان...
چهارشنبه 99/05/22
? داستان کوتاه
“میخوام آدم حسابی باشم
ثانيه به ثانيه عمر را با لذت سپری کن،
در هر کار و هر حال
کار، تفريح، رانندگی، آموختن، مطالعه، آشپزی، نظافت، خوردن، آشاميدن، عشق ورزی، حرف زدن، سکوت، تفکر، دوست داشتن، نيايش و…
زندگی فقط در رسيدن به هدف خلاصه نشده
ما به اشتباه اينگونه مى انديشيم:
درسم تمام شود، راحت شوم
غذايم را بپزم، راحت شوم
اتاقم را تميز کنم، راحت شوم
برسم به مقصد، راحت شوم
پروژهام تمام شود، راحت شوم
تمام شود که چه شود؟
مادامی که زنده هستيم و زندگی مىکنیم هيچ فعاليتی تمام شدنی نيست بلکه آغاز فعاليتی ديگر است…
پس چه بهتر که در حين انجام دادن هر کاری لذت بردن را فراموش نکنيم نه مانند يک ربات فقط به انجام دادن بپردازيم و به تمام شدن و فارغ شدن…
حتی هنگاميکه دستها را مىشوييم نيز ميتوانيم با لذت اينکار را انجام دهيم…
يکبار امتحان کنيد ?
آب چه زيبا و آرام پوست دستتان را نوازش میکند…
به آب نگاه کنيد و لذت ببريد
و آنجاست که احساس خوب زندگی کم کم به سراغتان مىآيد…
لذت باعث قدرتمند شدن مى شود و به طرز باور نکردنی باعث بالا رفتن اعتماد به نفس مىشود…
لذت بردن هدف زندگی است
تا ميتوانی همه کارها و فعاليتها را با لذت همراه کن…
حتی نفس کشيدن که کمترين فعاليت توست…
دو تعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ خوشبختی و ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮد!
ﯾﮏﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش، ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ.
آری نقص یا کمبود زیبایی در چهره یک فرد را اخلاق خوب او تکمیل میکند….
اما کمبود یا نبود اخلاق را، هیچ چهرهی زیبایی نمیتواند تکمیل کند…
پایه و بنای شخصیت انسانها بر رفتار و کردارشان میباشد، و زیباترین شخصیتها متعلق به پاک.ترین قلبها و دلهای پاک و انسانهای خوش اخلاق دنياست.
* تقدیم به همهی انسانهای نیک *
@fekr_ziiba ???
سه شنبه 99/05/21
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!
پرسیدند : چه می کنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی
آتش می ریزم !
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش
می سوخت تو چه کردی؟
پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد!
یکشنبه 99/05/19
?چطور با افراد عصبانی و ناراضی برخورد کنیم؟
چندی پیش که به مطب دکتر مراجعه کردم،روش درست برخورد با افراد عصبانی و ناراضی را به طور عملی دیدم؛حدوداً یک ساعتی بود که به همراه چند نفر دیگر در اتاق انتظار نشسته بودیم و خبری از دکتر نبود.
مردی که روبروی من نشسته بود،از منتظر ماندن کلافه شده بود؛بالاخره صبرش تمام شد و به طرف متصدی پذیرش رفت محکم به شیشه اتاقکش ضربه زد.
او در را باز کرد و گفت: بله آقا می توانم کمکی کنم؟
مرد با عصبانیت گفت:این چرا وضعش است؟
من ساعت ۳وقت داشتم. الان ساعت ۴ است وهنوز دکتر را ندیدهام.
متصدی به جای تلاش برای توجیه،گفت:
مرحله۱(موافقت): حق با شماست آقا. شما ساعت۳ وقت دکتر داشتید.
مرحله۲(عذر خواهی): متاسفم که اینقدر معطل شدید.
مرحله ۳(بیان دلیل):دکتر درگیر عمل جراحی شده.
مرحله ۴(اقدام): اجازه دهید به بیمارستان تلفن کنم و بپرسم چقدر طول میکشد تا کارشان تمام شود
مرحله ۵(قدردانی): متشکرم که موقعیت را درک میکنید و ممنونم که اینقدر صبور هستید.
خشم آن مرد بعد از دیدن رفتار متصدی و شنیدن این جملات،فروکش کرد.
در برابر چنین مهربانی و لطفی،چه کار دیگری می توانست بکند؟
sherko_psycology
پنجشنبه 99/05/16
اصلا به این فکر نکن که دیگران برای تو چه فکری می کنند
حتی برایت مهم نباشد چطور و چگونه قضاوت می شوی ،
کاری که دوست داری و می دانی درست است را بکن و مسیرِ خودت را برو ،
بگذار دیگران هم یاد بگیرند به جای اینکه زمانشان را به پای حسادت و قضاوت و تقلید ، تلف کنند ؛ دنبالِ اهداف و آرزوهایشان باشند …
گاهی تو به آسیب پذیریِ قرص جوشان می شوی و آدم ها با حرف ها و قضاوت هایشان مانندِ آب …
نزدیکشان که می شوی ؛ نابودت می کنند !
لازم است کمی دورتر بایستی و در سکوت ، کارِ خودت را بکنی .
که گاهی آرامشِ انسان ، در همین ندیدن ها و نشنیدن هاست …
نرگس صرافیان طوفان
سه شنبه 99/04/17
???????
?موتور یک کشتی دچار مشکل شد! کشتی بان از یک مهندسی کشتی دعوت کرد که به رفع ایراد را بپردازد.
?روز بعد مهندسی کشتی وارد کشتی شد، به دقت به تاسیسات و موتور کشتی نگاه کرد سپس از جعبه ابزار خود یک چکش برداشت و ضربه ای به یک شیر قرمز زد. ناگهان موتور کشتی شروع به کار کرد و خدمه یکی از او تشکر کردند و او پی کار خود رفت.
?چند روز بعد صاحب کشتی یک برگه صورت حساب دریافت کرد از میزان هزار دلاری دستمزد خواسته شده تعجب کرد. او با تعجب از خود می پرسید آیا هزینه یک ضربه چکش هزار دلار است؟؟!!
?ازمهندس کشتی خواست توضیحاتی برای چنین مبلغی ارائه کند. مهندس در نامه ای به او نوشت: یک دلار برای زدن ضربه و ۹۹۹ دلار برای دانستن جای ضربه.
افراد متخصص و موفق با انجام دادن
کارهای هوشمندانه بیشترین درآمد و
کارایی را دارند و به این شکل به ثروت
و شهرت زیادی می رسند.