alma
راه بی پایان...
راه بی پایان...
سه شنبه 99/06/11
▪️تمام شد…
هر آنچه بود برای زینب سلام الله علیها
فدا شد برای حسین علیه السلام
دیگر او مانده و تن بی جان برادر
او مانده و خیمههای سوخته
او مانده و چشمی گریان، خیره به راهِ ظهور شما
و هزاران قلبِ داغدار و منتظر
که به سوی آسمان قنوت گرفته اند
#به_عشق_حسین و #به_نیت_فرج ✋
Elteja
دوشنبه 99/06/10
«سانسور تاریخ؛ قاتل حسین کیست؟»
بسماللهالرحمنالرحیم
برخی مورخین، قتل حسین -ع- را به سنانبنانس نسبت دادهاند و برخی با تکیه بر اقوال خود یا قول حضرت صاحب -عج- در ناحیۀمقدسه، این عمل را به شمربنذیالجوشن منسوب کردهاند.
ابتدا باید متذکر شد بر اساس روایات معتبره، و به عنوان نمونه متن زیارات عاشورا و وارث -که لعن میکند قتلۀ کربلا را- همۀ شریکان واقعۀ کربلا، قاتل حضرت به شمار میآیند، حتی آنان که در سالهای بعد شنیده و میشنوند و «رَضِیَتْ بِه» از آن حادثه رضایت قلبی دارند.
امّا واقعا تاریخ دربارۀ قاتل حسینبنعلی -ع- چه میگوید؟ و چه چیزی از متن تاریخ ربوده شده؟
همچنان که بیان شد؛ همه، اتفاق نظر دارند که یا سنان قاتل حسینبنعلی -ع- بوده یا شمر، ولی خودِ حسین -ع- چنین گفت در میدان جنگ، آن هنگام که تیر از قلب مبارک بیرون کشید و محاسن از خونِ دل خضاب کرد، فرمود با این حال به محضر رسول خدا میرسم و میگویم «قتلني فلان و فلان» مرا فلانی و فلانی کشتند!
یعنی دو نفر!
مقاتل و تواریخ را که زیر و رو کنیم، اثری نیست از اینکه دو نفر شریک قتل حسین -ع- باشند. یا شمر، یا سنان! نهایتا یک نفر…
البته، قدیمیها ظاهرا «قتلني ابوبکرٍ و عمر» میخواندند که انگار خوارزمی بعداً رجعت کرده و ویرایش جدیدی بر کتابش نگاشته.
کُمَیت (شاعر اهلبیت) گوید به امام باقر -ع- عرض کردم: از آن دو مرد بگویید برایم!
حضرتش فرمودند: به خدا قسم هر خونی تا روز قیام قائم ما -حتی به اندازۀ خون حجامت- ریخته شود به گردن آن دو نفر است، و ما بنیهاشم بزرگ و کوچکمان را به دشنام دادن و بیزار بودن از آندونفر دستور میدهیم!
(این مکالمات کمیت با امام باقر -ع- را ورد بن زید نیز به عنوان شاهد نقل کرده است و گفته کمیت دربارۀ «شیخین» یعنی دوپیرمرد سوال کرد!)
باز هم ماییم و عبارات مُبهَم!
لهوف مینویسد: حضرت زینب -س- دربارۀ امام حسین -ع- فرمود: به فدای کسی که لشکرش در روز دوشنبه (یوم الإثنین) غارت شد!
* عاشورای ۶۱ هجری، به قول مشهور تاریخنویسان، روز جمعه بوده!
* روز شهادت نبی -ص- و تشکیل سقیفه، دوشنبه بود.
بیشتر که ورق زدم، و چشم خود را حساس به واژگان «شیخین» و «رجلین» کردم.
به حدیثی جالب برخوردم،
حجر بجلی گوید دربارۀ آن دو مرد به شک افتادم، به مدینه و به محضر امام باقر -ع- رفتم، شنیدم که میفرمود: آن دو نفر اولین کسانیاند که به ما ظلم کردند و حق ما را بردند، و مردم را بر ما جرئت دادند؛ ابوبکر و عمر!
تاریخ نوشت اما،
تاریخنگاران خدشه کردند در خطوط.
لیکن مگر حق پاک خواهد شد؟
#محمدعلی_حمیدی_فراق | عاشورای ۱۴۴۲
….
? مقتل الحسین (خوارزمیِ سنّیمذهب)، جلد۲، صفحۀ۳۹
? ماجرای کمیت را الکافی، رجال الکشی و بحارالانوار از این دو نقل کردهاند. [والله یا کمیت ما اُهریق محجمة من دم… إلّا في اعناقهما]
? حجر بجلی را نیز بحارالانوار، جلد۳۰، صفحۀ۳۸۳
? لهوف [بأبي مَن اضحب عسکره في یوم الاثنین نهبا]
….
@m_a_hamidi | #تاریخ
یکشنبه 99/06/09
تو زیر پا رفتی ولی بیچاره زینب
از این به بعد و بعد از این آواره زینب
باید خودت یاری کنی ورنه محال است
بوسه بگیرد از گلوی پاره زینب
—
خون گلویت را کسی تا آسمان برد
پیراهن و عمامه ات را این و آن برد
آیا نگفتم در بیاور خاتمت را
راضی شدی انگشترت را ساربان برد
—
گفتند که پیراهنت را می کشیدند
تصویر غارت کردنت را می کشیدند
نه اینکه نیزه بر تنت می ریخت دشمن
بلکه به نیزه ها تنت را می کشیدند
—
رفتی و دستم بر ضریح دامنی بود
رفتی ز دستم رفتنت چه رفتنی بود؟
تا آن زمانی که به یادم هست داداش
وقتی که می رفتی تنت پیراهنی بود
—
رفتی که اشک خواهرت را در بیاری
بغض گلوی دخترت را در بیاری
آیا نمی شد ای سلیمان زمانه
قبل از سفر انگشترت را در بیاری؟
#برای تسکین قلب حضرت بقیه الله(ع)و حضرت زینب(س) و حضرت سجاد(ع)صلوات بفرستید.
علی اکبر لطیفیان
پ.ن:عکس اول تولیدی
یکشنبه 99/06/09
سخت است که تکیهگاه عالم باشی یک نیزه شکسته تکیه گاهت باشد…
أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین …*
سلام بر آن مدافعِ بى یاور یا صاحب الزمان! سلام بر تو که مانند جدت یاور همه ای ولی یاری نداری آجرک الله …
? ??????
پدری که هنوز نیامده
و مجلس عزایی که سالهاست
صاحب عزا ندارد
اشک هایی که رو به افق تنهایی
مسخ شده در مفهوم انتظار
چند عاشوراست؟
که تو هم تنهایی …
#صدقه برای تسکین قلب حضرت فراموش نشود.
ahrar
شنبه 99/06/08
چشم داشته باشی یا نه، دست داشته باشی یا نه، بدنت غرق تیر باشد یا نه
هیچ کدامشان فرقى ندارد
امّا امان از لحظه ای که دیگر مشک نداشته باشى
و صداى العطش به گوشت برسد
امشب ماهم ،هم صدا با کودکان غریبتان
فریاد العطش! العجل! سر می دهیم.
?آخرین شب است
که صدای قرآن خواندن حسین می آید
آخرین شب است که
قلب زینب آرام است
آخرین شب است
که رقیه آرام می خوابد
مکن ای صبح طلوع
1399/06/14 @ 08:38:17 ب.ظ
مهتاب [عضو]
سلام و درود خدا بر بانوی شجاع کربلا عالمه غیر متعلمه حضرت زینب سلام الله علیها
احسنت
1399/06/14 @ 09:23:49 ب.ظ
Alma [عضو]
سلام دوست مهربانم.
ممنونم از وقتی که گذاشتی
1399/06/12 @ 12:29:03 ب.ظ
هورمند [عضو]
تامل برانگیز
1399/06/12 @ 02:36:44 ب.ظ
Alma [عضو]
حضورتون برام باارزشه
1399/06/12 @ 11:28:56 ق.ظ
یا کاشف الکروب [عضو]
با سلام و احترام تشکر از مطلب شما. موفق باشید التماس دعا یاحق
1399/06/12 @ 04:30:20 ب.ظ
Alma [عضو]
سپاس از لطف شما دوست عزیزم
1399/06/11 @ 09:12:58 ب.ظ
Alma [عضو]
سپاس از همراهی شما دو عزیز
1399/06/11 @ 09:02:49 ب.ظ
samanyolu [بازدید کننده]
به خاک عزیزی ست و در راه عزیزی.
به فدای دو عزیز
1399/06/11 @ 09:01:49 ب.ظ
hamid [بازدید کننده]
روضه کوتاه و جانگدازی بود